سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 90/12/27 | 11:49 صبح | نویسنده : FFFFF

بچه 24 ساعت نیست به دنیا اومده ، برگشته بهم میگه نمیتونه راه بره ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ فقط میتونه پشتک بزنه !

 

 

* * * * * * * * * * * * *

 

 

خاور اومده داریم اثاث خونه رو بار میزنیم ، میگه دارید از این محل میرید ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داریم اثاث میبریم پارک خاله بازی کنیم !

 

 

* * * * * * * * * * * * *

 

 

گفتم : از صدای سخنش ندیدم خوشتر ! گفت عشق رو میگی ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ صدای خروپف بابام رو میگم !

 

 

* * * * * * * * * * * * *

سگ خریدیم اندازه خر ، بستیمش توی باغ ! اومده میگه اینو خریدید واسه امنیت ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ خریدیم باغو بیل بزنه !

 

  

 

* * * * * * * * * * * * *

 

 

بهش گفتم هفته بعد تولدمه ! گفت یعنی باید کادو بخرم واست ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ خواستم اطلاعات عمومیت بالا بره !

 

 

* * * * * * * * * * * * *

 

 

از این زنبور خرکیا دستمو نیش زده ، اومده میگه نیشت زد ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ نازم کرد !

 

 

* * * * * * * * * * * * *

 

 

داریم میریم پیست اسکی ! میبینه روی باربند وسایل اسکی بستیم باز میگه دارید میرید اسکی ! گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داریم میریم منچ بازی کنیم اون وسایل هم نکات انحرافی هستن !

 

 

* * * * * * * * * * * * *

 

 

مادربزرگم آلزایمر گرفته ! فامیلمون میگه اثرات پیریه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ بسوزه پدر عاشقی !

 

 

* * * * * * * * * * * * *

 

 

رفتیم امتحان رانندگی ! یارو نشست پشت فرمون و تا اومده استارت بزنه ماشین 2 متر پرید جلو ! سرهنگ به یارو گفت برو پایین ! گفت یعنی رد شدم ؟ گفت پـَـــ نــه پـَـــ شما ندید قبولی !

 

 

* * * * * * * * * * * * *

 

 

داره بارون میاد به مامانم میگم سقف سوراخه ! میگه داره آب میچکه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داره ازش هوا میره بیرون !

 

 

* * * * * * * * * * * * *

 

 

یارو با صورت رفته توی تیر چراغ برق ، نصف صورتش خراشیده شده ؟ برگشته میگه خیلی معلومه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ فقط از 1 کیلومتری معلوم نیست !

 

 

* * * * * * * * * * * * *

 

 

از دماغم داره خون میچکه و بدو بدو دارم میرم طرف دستمال کاغذی ! وسط راه جلومو سد کرده میگه چی شده ؟ خون میاد ؟ دستمال میخوای ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ شیر دماغم خراب شده دارم میرم لوله کش بیارم !

 

 

* * * * * * * * * * * * *

 

 

رفته تو اتاق پروو لباس رو پوشیده ، اومده بیرون میگه میاد بهم ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داره میره ، بدو تا فرار نکرده یه جور از دلش دربیار !

 

 

* * * * * * * * * * * * *

 

 

از گوگل سایت رو باز کردم ، نوشته آیا میخواهید وارد سایت شوید ! گفتم پـَـــ نــه پـَـــ مثل اینکه زنگو اشتباه زدم با طبقه بالایی کار دارم ، ببخشید دیگه تکرار نمیشه !

 

 

* * * * * * * * * * * * *

 

 

مامور آمار : شما فرزند خانواده هستید ؟ پـَـــ نــه پـَـــ من پدر خانواده ام ولی خیلی خوب موندم اصلا شکسته نشدم !

 

 

* * * * * * * * * * * * *

 

 

فامیلمون اومده خونمون میگه از وقتی بخاری گذاشتین خونتون اینقدر گرم شده ؟ گفتیم پـَـــ نــه پـَـــ از وقتی توی کانون فرهنگی آموزش ثبت نام کردیم !

 

 

* * * * * * * * * * * * *

کیف گرفتم دستم همسایه میگه داری میری دانشگاه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ داریم میرم مهد کودک امروز کلاس خمیربازی داریم !

 

 

* * * * * * * * * * * * *

 

 

لوله کش اومده خونمون میگه لوله های آب چکه میکنن ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ سیمای برقمون سوراخ شدن




تاریخ : شنبه 90/12/27 | 11:45 صبح | نویسنده : FFFFF
شرمنده به خدا، آره میدونم خواب بودی، خوب بابا فحش نده دیگه، کارت داشتم که بیدارت کردم.
میخواستم بدونم ماهی وقتی غذا میخوره، آب نمیره تو دهنش؟ 

 

اومدم ازت معذرت خواهی کنم . میدونم خیلی تعجب کردی که واسه چی ؟ بعد وقتی میگم نمیفهمی ناراحت میشی . آخه الان مگه ساعت 3 نصفه شب نیست . خب واسه اینکه نصفه شب بیدارت کردم اومدم ازت عذرخواهی کنم . میشه منو ببخشی !

 می خواستم یه چیز مهم رو بگم
پاهات از زیر لحاف اومده بیرون . یه وقت سرما نخوری!

ببین یکی میخواست از خواب بیدارت کنه من نذاشتم
کار خوبی کردم؟

هاهاهاااااااااااا...
گول وخوردی من اس ام اس نبیدم.
وجدان خبیث موبایلت بیدم که خاستم از خواب نازبیدارت وکنم!

 

ساعت دو امشب قراره همه عقب مونده ها شفا بگیرن اس ام اس زدم جا نمونی

می دونم خوابی عزیزم. ولی من از دوری و دلتنگی تو خوابم نمی بره، مطمئنم اگه می دونستی من به خاطر تو نخوابیدم تو هم نمی خوابیدی!

یه سوال: اگه نصف شبی اس ام اس سرکاری بدم بیدارت کنم چی کار می کنی؟

 

غضنفر و حیف نون رو بردن جهنم فرداش با لباس سیاه و کثیف بر گشتن، پرسیدن چرا این جور شدین؟ گفتن خدا وکیلى کار دو نفر نبود ولى خاموشش کردیم !!

.

.

غضنفر با زنش میره پارک بلال بخورن،وقتی بلالی داشت اونا رو باد میزد، یه کدوم از اونارو برداشت و به زنش گفت: ببین قدرت خدار و همین بلال زمان پیامبر اذان می گفت!!

.

.

مناجات غضنفر : خدایا گناهانم را نادیده بگیر همانگونه که دعاهایم را نشنیده می گیری

.

.

غضنفر میره تو داروخانه و می پرسه شما ” اسید استیل سالیسیلیک ” دارید؟
فروشنده میگه: منظورتوت آسپرینه؟
جواب میده : آره خودشه ؛ اسمش همش یادم میره .

.

.

تابلوی مغازه غضنفر: مکانیکی برادران مرادی به غیر از یحیی!!!!!

.

.

حیف نون به غضنفر میگه : بیا پنیر و انگور بخوریم .
غضنفر میگه : من اسهال دارم .
حیف نون میگه : ای بابا ، اونو بعد میخوریم ! .

.

.

از غضنفر می پرسن مهمترین نکته فیلم ستایش چیه؟میگه راننده کامیون بشی اول بدبختیه!

.

.

به غضنفر میگن تو طرفدار کدوم تیم فوتبال هستی؟
میگه قربون جدش برم آسد میلان!!

.

.

غضنفر میره بالای پل عابر پیاده داد می زنه حالا من خر،من نفهم، آخه شما اینجا رودخانه می بینید که اومدین روش پل زدین

.

.

غضنفر میره تو صف نون وایی، شاطره میگه: نون تا اینجا بیشتر نمیرسه، بقیه برن.
غضنفر میگه: ببخشید میشه جمعتر وایسین نون به ما هم برسه

.

.

به غضنفرمیگن با آدم و تهران یه جمله بساز میگه: آدما ممکنه تهرانى باشن ولى تهرانى ها ممکن نیست آدم




تاریخ : شنبه 90/12/27 | 11:12 صبح | نویسنده : FFFFF

گاو ما ما می کرد

گوسفند بع بع می کرد
سگ واق واق می کرد
و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی
شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.

 

موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.
دیروز که حسنک با کبری چت می کرد . کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد. پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد. پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود. او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد.


برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود . ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت . ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد . ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد . کبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل همیشه سوت و کور بود . الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد. او حوصله ی مهمان ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد
او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت . اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.

 




تاریخ : جمعه 90/12/26 | 8:11 عصر | نویسنده : FFFFF

هفته پیش من مش رجب اوستانظر

                              هرسه کردیم به قصدهمدان عزم سفر

یک اتول شد قسمت ماشد دم دروازه که بود

                     عین تابوت شکسه،که نه ته داشت نه سر

درب وداغون شده درب عقب ودرب جلو

                                            بسکه افتاده دمردروسط کوه وکمر

بودلاستیک جلوپاره تر ازکفش حقیر

                                       وان دو لاستیک عقب کهنه تر از عهدحجر

شیشه های درش از هردو طرف خردوخمیر

                                  کرده درهرصدوپنجاه قدم یک پنچر

اثرفقرپریشانی وبدبختی ورنج

                            نقش بسته به پیشانی کاپوت وسپر

شکلش از مادر فولاد زره بدگلتر

                            عمرش از مادر،مادرزن من افزون تر

نه تشک داشت نه گلگیر نه ترمز نه چراغ

                                  باک بنزین شده سوراخ،ترک خوربده فنر

روبه امیدخداکورشودچشم حسود

                               لعنت حق به پدرمادرت بد یمن نظر

محمد خرمشاهی با

 اندکی تخلیص




تاریخ : جمعه 90/12/26 | 9:29 صبح | نویسنده : FFFFF

کبوتر با کبوتر ، باز با باز ؟

پَ نَ پَ الاغ تک شاخ با مرغ مگس خوار

سوسک آفریقایی با نهنگ سرچکشی !
.
.
.
غذا مونده روی گاز خاکستر شده

اومده میگه سوخته ؟ گفتم پَ نَ پَ بیش از حد جا افتاده !
.
.
.
فرشو پهن کردیم پشت بوم ، همسایه میگه شستین گذاشتید خشک بشه ؟

گفتم پَ نَ پَ انداختیم ویتامین D جذب کنه تا رنگ گُلاش ثابت بمونه !
.



.
.
تو کلاس هی میگیم “استاد خسته نباشید” ، استاد میگه یعنی وقت تمومه ؟ گفتیم پَ نَ پَ همین الان از اتاق فرمان اطلاع دادن که 1 ساعت به تایم کلاس اضافه شده !
.
.
.
فامیلمون اومده میگه شما دانشجویی ؟ گفتم پَ نَ پَ پشت کنکور مهد کودک گیر کردم !
.
.
.
توی صف بربری وایسادم ، یارو میگه شما هم توی صفی ؟ گفتم پَ نَ پَ من از اداره بازرسی و نظارت بر کیفیت و قیمت نان مزاحم میشم ، طبیعی رفتار کن سه نشه !
.
.
.
دندونم سیاه شده ، میگه خراب شده ؟ گفتم پَ نَ پَ این یه دونه خارجیه مدل Black Edition !
.
.
.
ساعت خوابیده ، چهارپایه آوردم ، میگه میخوای باتریشو عوض کنی ؟ گفتم پَ نَ پَ اینجا جاش مناسب نیست ، سروصدا زیاده ، میخوام ببرمش اتاق خواب بخوابه !
.
.
.
کل خونه همسایه رو سیاه کشیدن ، رفیقم میگه یعنی کسی فوت کرده ؟ گفتم پَ نَ پَ معدل بچشون شده 19?99 ، واقعا خدا بهشون صبر عنایت فرماید !