فقط آقا پسر ها بخوانند
از زن و غر زدن روز و شبش آزادم
نه کسی منتظرم هست که شب برگردم
نه گرفتم دل و نه قلوه به جایش دادم
زن ذلیلی نکشم هیچ نه در روز و نه شب
نرود از سر ذلت به هوا فریادم
“هر زنی عشق طلا دارد و بس? شکی نیست”
نکته ای بود که فرمود به من استادم
شرح زن نیست کمی? بلکه کتابی است قطور
چه کنم چیز دگر نیست از آن در یادم
هر کسی حرف مرا خبط و خطا می خواند
محض اثبات نظرهای خودم آمادم(!)
زن نگیر - از من اگر می شنوی- عاقل باش!
مثل من باش که خوشبخت ترین افرادم
مادرم خواست که زن گیرم و آدم گردم
نگرفتم زن و هرگز نشدم من آدم!
هیچ کس نیست که شیرین شود از بهر دلم
نه برای دل هر دختر و زن فرهادم
الغرض زن که گرفتی نزنی داد که: “من
از چه رو در ته این چاه به رو افتادم؟”
http://bavaresakht.blogfa.comفتاد
خوب حالا چی شده که من یه این شعررسیدم
امروزوقتی رفتم مدرسه زنگ اول علوم داشتیم ودیگر هیچ
زنگ دومم انشا داشتیم که اگر این اتفاقاتی که بر من واردبر شب می امد حتما روز می شد
چون که موضوع انشا حجاب بود و حجاب هم که کاملا زنونه است یچه کلا منبعشون شده بود اینترنت مجید سوره گوگل آیات پایگاه رشد تا تبیان
یکی از بچه ها یه انشادرباره ی فردی نوشته بود که می ترسم به ایشان توهین شود وگرنه می شد بااون سناریو خنده بازاررونوشت ولی دفعه بعدی یعنی چهار شنبه دیگه حتما یادم بیا ندازین تا براتون انشاجدید مرد یک سوتی در جهان یا به قول امروزیاسوپرسوتی رو بنویسم
بعدم که اومدم خونه و پدرم گفتن اینو حتما توی وبلاگت بریز
.: Weblog Themes By skin98 :.